جامی:چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ گردد از اشک من و خانه به هم تر کاغذ
❈۱❈
چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ
گردد از اشک من و خانه به هم تر کاغذ
وصف ضعف تن و رنگ رخ من خواست مژه
ساخت از موی قلم وز ورق زر کاغذ
❈۲❈
با خود آورد دلم نامه شوقت ز ازل
آن چنان کز سفر دور کبوتر کاغذ
شاخ اقبال من آورد شکوفه چو ز لطف
قاصدت کرد برون بهر من از سر کاغذ
❈۳❈
آه من سوی تو با نامه به هم آمد راست
ناوکی کز پی رفتن بودش پر کاغذ
سست همت نتواند که کند خرق حجاب
خانه زندانست مگس را چو بود در کاغذ
❈۴❈
کرد جامی صفت خط سیاه تو سواد
شد معنبر قلم او را و معطر کاغذ
کامنت ها