جامی:شد به زلفش دل شکسته اسیر رب سهل علیه کل عسیر
❈۱❈
شد به زلفش دل شکسته اسیر
رب سهل علیه کل عسیر
صبر اندک غم فراوان است
آنچه دارم من از قلیل و کثیر
❈۲❈
پیر من خم باده کهن است
مستفیضم ز فیض باطن پیر
رفتی از چشم و حاضر است خدای
که نیی غایبم ز پیش ضمیر
❈۳❈
وعده بوسه با دهان مفکن
بر من خسته کار تنگ مگیر
بنده جامی اگر کشد پیشت
تحفه جان به لطف خود بپذیر
❈۴❈
نیست بر طبع نازکت پنهان
نکته «تحفة الفقیر حقیر»
کامنت ها