جامی:از خزان برگ رزان ریزان شد ای گل چهره خیز یاد کن از برگ ریز عمر و می در جام ریز
❈۱❈
از خزان برگ رزان ریزان شد ای گل چهره خیز
یاد کن از برگ ریز عمر و می در جام ریز
شد زرافشان فرش مینارنگ می سازد سپهر
ز ابر پرویزن که گردد بر سر زر سیم بیز
❈۲❈
باغ شد بی برگ و اکنون هم خوش آهنگان باغ
می کنند آهنگ لیک از باغ آهنگ گریز
سبزه موقوف بهار آمد به زیر گل بلی
خفتگان باغ دارند انتظار رستخیز
❈۳❈
هر گل راحت که گلبن داد مستان را به دست
می نهد در راهشان امروز صد خار ستیز
سرو ماند آزاد ز آسیبی که گلها را رسید
باد عمر سروران گو رو به باد این ریز و بیز
❈۴❈
زود خواهد بود کآرد خار بهر اهل راز
همچو جامی صد گل معنی برون از طبع تیز
کامنت ها