گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:ای مه خرگه نشین از رخ برافکن پرده ا شاد کن آخر گهی دلهای غم پرورده را

❈۱❈
ای مه خرگه نشین از رخ برافکن پرده ا شاد کن آخر گهی دلهای غم پرورده را
گر به گورستان مشتاقان سواره بگذری جان دمد در تن صدای سم اسبت مرده را
❈۲❈
جان به لب آوردیم لب بر لبم نه یک نفس تا به تو بسپارم این جان به لب آورده را
گر به خون غلطم چه باک او را که طفل خوردسال رقص داند اضطراب مرغ بسمل کرده را
❈۳❈
شربت هجران چشیدم فکر جان کندن چه سود چون امید زیست باشد زهر قاتل خورده را
بی طلب نتوان وصالت یافت آری کی دهد دولت حج دست جز رنج بیابان برده را
❈۴❈
نیست وقت توبه جامی خیز تا بر یاد دوست جام می گیریم رغم زاهد افسرده را

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امین
2020-11-26T13:08:29
با عرض سلام و خسته نباشید.کلمه «خُرد» به معنای کوچک، در زبان پارسی به شکل «خرد» نوشته می‌شود نه «خورد». لذا در بیت چهارم «خردسال» صحیح است نه «خوردسال».