جامی:پیر شدیم و به دل داغ جوانان هنوز ماند تن از کار و جان طالب جانان هنوز
❈۱❈
پیر شدیم و به دل داغ جوانان هنوز
ماند تن از کار و جان طالب جانان هنوز
رسته دندان گشاد رخنه حرمان و من
کام طلب از لب تنگ دهانان هنوز
❈۲❈
تن شده مویی و مو گشته سفید و دلم
مویه کنان از غم موی میانان هنوز
مرده صدساله را مژده تو جان دهد
لب نگشاده به آن مژده رسانان هنوز
❈۳❈
خاک توام دست من کی به رکابت رسد
گرد تو نایافته بادعنانان هنوز
لب ز سخن بسته ام غنچه وش اما چو خار
نشتر ریش منند تیززبانان هنوز
❈۴❈
جامی اگر چه نماند نظم تو را رونقی
سخره طبع تواند سحربیانان هنوز
کامنت ها