جامی:نهادی لعل رخشان بر بناگوش سهیل و ماه را کردی هم آغوش
❈۱❈
نهادی لعل رخشان بر بناگوش
سهیل و ماه را کردی هم آغوش
در اشکم شد از عکس لبت لعل
منش در دیده جا کردم تو در گوش
❈۲❈
تو را از هر طرف در گوش لعلی ست
چنان لعلی که از جان می برد هوش
مرا بر هر مژه لعلی ست اما
ازان خونی که در دل می زند جوش
❈۳❈
ز لعلت گر کنم دریوزه کامی
به لؤلؤ لعل را گیری که خاموش
چه بودی کوهکن لعل تو دیدی
که کردی لعل شیرین را فراموش
❈۴❈
ز لعلش چون نداری رنگ جامی
ز خون دل شراب لعل می نوش
کامنت ها