جامی:نامه کز خوبان رسد تعویذ جان میخوانمش وز همه غمهای دل خط امان میخوانمش
❈۱❈
نامه کز خوبان رسد تعویذ جان میخوانمش
وز همه غمهای دل خط امان میخوانمش
نقطه و حرفی که میآید در آن نامه به چشم
نقش آن خال و خط عنبرفشان میخوانمش
❈۲❈
مردمان هردم به خون دل سوادش میکنند
بر بیاض دیده و من خوش روان میخوانمش
چون پر است آن نامه از مرهم پی داغ نهان
گاه خواندن مرهم داغ نهان میخوانمش
❈۳❈
مونس جان و دل من شد ندارم صبر از آن
یک زمان میبوسم او را یک زمان میخوانمش
میدهد بویی از آن برگ گل خندان مرا
جای آن دارد اگر گریهکنان میخوانمش
❈۴❈
دوستان گویند جامی نامه خواندن تا به کی
ورد جان و حرز ایمان است از آن میخوانمش
کامنت ها