گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:کشتی مرا ز هجر رخ جانفزای خویش ای ناخدای ترس بترس از خدای خویش

❈۱❈
کشتی مرا ز هجر رخ جانفزای خویش ای ناخدای ترس بترس از خدای خویش
زاهد که جا به گوشه محراب می کند گر بیند ابروی تو نماند به جای خویش
❈۲❈
حیف است بر زمین کف پای تو فرش کن از پرده های دیده من زیر پای خویش
کوته فتاد رشته عمرم خدای را یک تار مو ببخش ز زلف دو تای خویش
❈۳❈
دور از رخ تو ماند دلم بی سرود عیش بلبل چو گل ندید فتاد از نوای خویش
از خویش و آشنا همه بیگانه گشته ام تا دیده ام سگان تو را آشنای خویش
❈۴❈
تو پادشاه حسنی و جامی گدای تو ای پادشاه مرحمتی بر گدای خویش

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۵۰۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها