جامی:ای کرده بر هلاک من از اهل عشق نص جان در تنم ز شوق تو کالطیر فی القفص
❈۱❈
ای کرده بر هلاک من از اهل عشق نص
جان در تنم ز شوق تو کالطیر فی القفص
بس دلکش است قصه خوبان و زان میان
تو یوسفی و قصه تو احسن القصص
❈۲❈
گر صاحب فصوص بدیدی لب تو را
در حکمت مسیح نوشتی هزار فص
بی نسبت است بحث مساوات با سگت
کس نیست بر در تو ازو مطلقا اخص
❈۳❈
گفتی چو عزم رخصت پابوس کردمت
یا صاحب العزیمة ایاک والرخص
کم جام غصه ای که ز لعلت نمی خورم
قد مت کم تجر عنی هذه الفصص
❈۴❈
تیغ تو بهر قتل کسان نص قاطع است
جامی چگونه سر کشد از مقتضای نص
کامنت ها