جامی:خلقی چو گل شکفته و خندان به طرف باغ ما و دلی ز هجر تو چون لاله داغ داغ
❈۱❈
خلقی چو گل شکفته و خندان به طرف باغ
ما و دلی ز هجر تو چون لاله داغ داغ
در باغ اگر نه بوی تو یابم ز هر گلی
آهی برآرم از دل و آتش زنم به باغ
❈۲❈
پوشیده دار غنچه صفت پیرهن ز باد
تا بوی او چو گل نشود عطر هر دماغ
حاجت مبر به خانه همسایه ای رفیق
کامشب شرار سینه من بس بود چراغ
❈۳❈
در چابکی طریق تو ورزند نیکوان
لیکن خرام کبک دری نیست کار زاغ
کی سایه بر سرم فکند آن همای قدس
چون بر کلوخ می ننشیند مرا کلاغ
❈۴❈
فصل بهار بسته جهانی به عیش دل
جامی و درد عشق و ز عیش جهان فراغ
کامنت ها