جامی:مرا شد جامه جان از غمت چاک بیا ای آرزوی جان غمناک
❈۱❈
مرا شد جامه جان از غمت چاک
بیا ای آرزوی جان غمناک
نرفت از لوح دل نامت اگر چند
ز لوح آب و گل شد نقش من پاک
❈۲❈
به یک رفتار بردی صد دل از راه
تعالی الله عجب چستی و چالاک
نهانی هر شبی آیم به کویت
گریبانی دریده دامنی چاک
❈۳❈
گهی از درد ریزم خاک بر سر
گهی از شوق مالم روی بر خاک
ز حسرت با در و دیوار گویم
الا یا ربع سلمی این سلماک
❈۴❈
ز جامی گر کشی سر چیست تدبیر
تو شاخ نازکی او خار و خاشاک
کامنت ها