جامی:درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ بر آبگینه ارباب همت آید سنگ
❈۱❈
درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ
بر آبگینه ارباب همت آید سنگ
نهاد چرخ مقوس کج است همچو کمان
ازان نشسته به خاکند راستان چو خدنگ
❈۲❈
کسی که گام درین بحر می زند پی کام
به کام می رسد آخر ولی به کام نهنگ
مبین غزاله گردون و مهر او هر صبح
که شب به کین تو خواهد گرفت شکل پلنگ
❈۳❈
محیط دور افق گر چه قاف تا قاف است
بود چو دایره میم بر دل ما تنگ
زکس نمی شنوم بوی انس کاش افتم
برون ز مسکن مانوس خود به صد فرسنگ
❈۴❈
به شهر نیست نوایی خوش آنکه راست کند
درای محمل جامی سوی حجاز آهنگ
کامنت ها