جامی:ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه تو تنگ همچو گل چند دورو باشی و چون لاله دو رنگ
❈۱❈
ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه تو تنگ
همچو گل چند دورو باشی و چون لاله دو رنگ
جنگ من این همه با بخت از آن ست که تو
با همه صلح کنی با من دلسوخته جنگ
❈۲❈
سر زلف تو به دست دگران می بینم
وه که سررشته اقبال برون رفت ز چنگ
گریه نقش خط سبز تو نبرد از دل ما
نشود پاک به شستن ز رخ آینه زنگ
❈۳❈
عاقبت وادی هجر تو به پایان آمد
گر چه شد بارگی صبر در آن بادیه لنگ
گر نه صیاد ازل خواست شکار دل ما
چون کمان ساخت ز ابروی تو وز غمزه خدنگ
❈۴❈
جامی دلشده را جام دل آن روز شکست
که درآمد به سر کوی تواش پای به سنگ
کامنت ها