جامی:حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای دل اما رایت الی الرب کیف مد الظل
❈۱❈
حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای دل
اما رایت الی الرب کیف مد الظل
وجود سایه و خورشید فی الحقیقه یکی ست
اگرچه پیش خرد باشد این سخن مشکل
❈۲❈
لقب نهند بلی آفتاب را سایه
چو از صرافت اشراق خود شود نازل
حکیم ضؤ دویم گفت سایه را هشدار
مباش همچو وی از مغز این سخن غافل
❈۳❈
فروغ مهر به روی زمین بود سایه
میانشان چو شود فی المثل کسی حایل
وجود قابل شرط کمال اسمائی ست
وگرنه ذات نباشد به غیر مستکمل
❈۴❈
قبول و فعل دو وصفند ناشی از ذاتی
که هست جمله شئون و صفات را شامل
ز روی کثرت باطن که ممکنش لقب است
بود همیشه قبول و تاثرش حاصل
❈۵❈
ز روی وحدت ظاهر که واجبش صفت است
بود هماره در اعیان مؤثر و فاعل
خداست در دو جهان هست جاودان جامی
وما سواه خیال مزخرف باطل
کامنت ها