جامی:چه سود گریه خون چشم اشکبار مرا چو نیست هیچ اثر گریه های زار مرا
❈۱❈
چه سود گریه خون چشم اشکبار مرا
چو نیست هیچ اثر گریه های زار مرا
به رهگذار چو خاکم فتاد هان ای بخت
بدین طرف برسان نازنین سوار مرا
❈۲❈
نمی برم ز غم این بار جان برای خدای
خبر برید ز من یار غمگسار مرا
گهی که خاک شوم قالبم به باد دهید
بود که جانب کویش برد غبار مرا
❈۳❈
ببین خرابیم از عشق ای که داری یاد
به عهد عافیت آسوده روزگار مرا
به پیش زخم خدنگ تو ذکر مرهم رفت
ز تیر سخت تر آمد دل فگار مرا
❈۴❈
میار باده که جامی خمار خود بشکن
که جز شراب لبت نشکند خمار مرا
کامنت ها