جامی:شتربانا مبند امروز محمل مرا باری چنین مپسند بر دل
❈۱❈
شتربانا مبند امروز محمل
مرا باری چنین مپسند بر دل
نمی شاید کنون بار سفر بست
که شد راه از سرشک عاشقان گل
❈۲❈
نه پای رفتن و نه رای بودن
مبادا کار کس زین گونه مشکل
حبیبی راحل والقلب هایم
و روحی ذاهب والدمع سایل
❈۳❈
تن از همراهی او ماند محروم
ولی جان می رود منزل به منزل
الا ای باد شبگیری گذر کن
علی تلک المنازل والمراحل
❈۴❈
بگو با دلبر محمل نشینم
که ای نوشین لب شیرین شمایل
ز رنج ره مبادت هیچ آسیب
به کامت هر چه خواهی باد حاصل
❈۵❈
سحرگه چون شود عزم رحیلت
مباش از ناله شبگیر غافل
بیا کز درد و غم هستم فتاده
به خاک و خون چو مرغ نیم بسمل
❈۶❈
تو می نوشی به طرف دشت و جامی
به کنج محنت و غم زهر قاتل
کامنت ها