جامی:هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال کش فتاده ست دو صد قافله جان در دنبال
❈۱❈
هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال
کش فتاده ست دو صد قافله جان در دنبال
هودج آن که اگر برفکند طرف نقاب
کوه و وادی شود از نور رخش مالامال
❈۲❈
یاد روزی که پی محمل او می رفتم
بانگ زد بر سگ دنباله دو خود که تعال
پیش رفتم به غلط و او ز کرم خنده زنان
گفت کای عاشق شوریده ماکیف الحال
❈۳❈
گفتمش سوختم از شوق تو تعجیل مکن
گر چه عمری و بود عادت عمر استعجال
گفت جامی بگشا بال جهان پیما را
تا به این مامن جانها برسی فارغ بال
❈۴❈
ور تو را همت آن نیست مجاور می باش
در کهن منزل ما گرد دمن یا اطلال
کامنت ها