جامی:با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا در حریم وصل تو محرم نمی سازد مرا
❈۱❈
با تو یک دم بخت من همدم نمی سازد مرا
در حریم وصل تو محرم نمی سازد مرا
با غم مهجوری و اندیشه دوری خوشم
خاطر شاد و دل خرم نمی سازد مرا
❈۲❈
دیگران را شاد دار ای جان به وصل خود که من
عاشق غمخواره ام جز غم نمی سازد مرا
خواهم اندر عالمی دیگر ز هجرت خانه ساخت
دیگر آب و خاک این عالم نمی سازد مرا
❈۳❈
بهر تسکین دل افگار من مسکین طبیب
ساخت صد مرهم ولی مرهم نمی سازد مرا
نیست سوز عشق را جز صبر چیزی سازگار
آزمودم بارها آن هم نمی سازد مرا
❈۴❈
هر نفس جامی مدم بر من فسون عافیت
با بلا خو کرده ام این دم نمی سازد مرا
کامنت ها