جامی:شرف کعبه بود کوی تو را زاده الله تعالی شرفا
❈۱❈
شرف کعبه بود کوی تو را
زاده الله تعالی شرفا
زایر کوی تو از کعبه گذشت
سرو کوی تو کجا کعبه کجا
❈۲❈
سر من غرقه به خون افتاده ست
تا ز تیغ تو فتاده است جدا
بی تو بر جان دگرم باقی نیست
جان اگر رفت تو را باد بقا
❈۳❈
ساخت همچون مه نو ناشده پیر
میل ابروی توام پشت دوتا
هر کجا درد دوا نیز بود
چون تو بی درد فتادی چه دوا
❈۴❈
داشت در بیت حزن جامی جای
جائه منک بشیر فنجا
کامنت ها