جامی:ای بی تو چو غنچه خون درونم بنگر به سرشک لاله گونم
❈۱❈
ای بی تو چو غنچه خون درونم
بنگر به سرشک لاله گونم
زارم مکش این چنین خدا را
هر چند که یافتی زبونم
❈۲❈
زنجیرکشان خیال زلفت
انداخت به ورطه جنونم
آنی ست تو را به خوبرویی
آن گشت به عشق رهنمونم
❈۳❈
هر لحظه چه پرسیم که چونی
هم خود بنگر ببین که چونم
یا لب بگشا بپرس حالم
یا تیغ بکش بریز خونم
❈۴❈
هر شب من و آه و ناله جامی
این ست نوای ارغنونم
کامنت ها