گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم ولی هرگز نمی بینم تو را چندان که می آیم

❈۱❈
من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم ولی هرگز نمی بینم تو را چندان که می آیم
مرا زین در مران چون با سگانت بسته ام عهدی که تا جان در تنم باشد بود خاک درت جایم
❈۲❈
بگرید زار و گوید جان ازین مشکل توان بردن جراحت های پیکان تو را با هر که بنمایم
اگر بوسیدن پای تو نتوان کاش بگذاری که رخسار غبارآلود بر خاک رهت سایم
❈۳❈
نشان پای من حیف است در کوی تو شادم کن به یک وعده که از شادی نیاید بر زمین پایم
نیاید جز خیال عارضت پیش نظر چیزی چو از خواب اجل روز قیامت چشم بگشایم
❈۴❈
ز روی مردمی یکره بگو جامی سگ مایی اگر چه آن چنان هم نیستم کین نام را شایم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۱۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها