جامی:چشم منی و خانه تو چشم خانهام حقالقدوم تو گهر دانه دانهام
❈۱❈
چشم منی و خانه تو چشم خانهام
حقالقدوم تو گهر دانه دانهام
چون مردمان خانه چشمم میان آب
از بس که آب دیده گرفتهست خانهام
❈۲❈
اکنون که زیر ران تو رام است رخش حسن
میکن نوازشی به سر تازیانهام
خواب آورد فسانه عجب قصهای که بود
خواب طرب ز چشم حریفان فسانهام
❈۳❈
روزی که بر امید تو قالب کنم تهی
بالین بس است خشتی ازین آستانهام
ز آواز سیل چشم ترم دل همیتپد
رقصی چنین اثر دهد آری ترانهام
❈۴❈
جامی نیم که خسرو وقتم به ملک عشق
منشور خسروی غزل عاشقانهام
کامنت ها