جامی:ما به یادت نشسته خاموشیم کرده از خویشتن فراموشیم
❈۱❈
ما به یادت نشسته خاموشیم
کرده از خویشتن فراموشیم
بر سر بستر غمت شبها
محنت و درد را هم آغوشیم
❈۲❈
در قدح دیده ایم عکس لبت
باده ناخورده رفته از هوشیم
گر به مضراب غصه نخراشی
رگ رگ ما چو چنگ نخروشیم
❈۳❈
تا تو در گوش کرده ای حلقه
ما غلامان حلقه در گوشیم
دوش بودیم با تو دوش به دوش
زنده امشب ز لذت دوشیم
❈۴❈
درد دردت صلا زدم دل را
گفت جامی بنوش تا نوشیم
کامنت ها