جامی:عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ایم پیوند با تو کرده و از خود گسسته ایم
❈۱❈
عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ایم
پیوند با تو کرده و از خود گسسته ایم
زهاد و خلد نسیه و اوباش و عیش نقد
ما خود به دولت غمت از هر دو رسته ایم
❈۲❈
ما را چو در حریم وصال تو راه نیست
دل پر امید بر سر راهت نشسته ایم
با خود خیال آرزویی بسته هر کسی
ما دیده از دو عالم و دل در تو بسته ایم
❈۳❈
بس خسته خاطریم ز بیداد تو ولی
هرگز دلت به تیغ شکایت نخسته ایم
چون صوفیان که نکته توحید بشنوند
هر جا گذشته ذکر تو از جای جسته ایم
❈۴❈
گفتم شکسته ای دل جامی به عشوه گفت
آخر چه شد نه جام مرصع شکسته ایم
کامنت ها