گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:گر چه هر روزی ز صد ره کم نمی بینم تو را خون همی گریم اگر یک دم نمی بینم تو را

❈۱❈
گر چه هر روزی ز صد ره کم نمی بینم تو را خون همی گریم اگر یک دم نمی بینم تو را
هر بنا محکم ز سنگ است ای دلت چون سنگ سخت چون بنای دوستی محکم نمی بینم تو را
❈۲❈
عشق شد در دل مقیم ای عقل درد سر ببر کاندرین خلوتسرا محرم نمی بینم تو را
بهر قتل عاشقان می دیدمت زین بیش غم چون به بخت ما رسید آن هم نمی بینم تو را
❈۳❈
طینت پاک تو گویی ز آب و خاک دیگر است جنس آب و خاک این عالم نمی بینم تو را
از خم محراب ابرویش همانا غافلی ای که هرگز پشت طاعت خم نمی بینم تو را
❈۴❈
از تو هر مو بر تن جامی غمی دارد جدا وز غم او یک سر مو غم نمی بینم تو را

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها