جامی:من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن میرم گه از رنگ قبا گاهی ز بوی پیرهن میرم
❈۱❈
من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن میرم
گه از رنگ قبا گاهی ز بوی پیرهن میرم
چو سایه از سرم برداشت آن سرو روان باری
روم بر یاد او در سایه سرو چمن میرم
❈۲❈
شهید عشق را جز من کسی ماتم نمی دارد
که خواهد ماتم من داشتن روزی که من میرم
گر از پیراهنش یک رشته پیوند کفن بینم
زنم پیراهن جان چاک و از ذوق کفن میرم
❈۳❈
چنین کز تیشه غم سینه ام صد پاره شد آخر
ازان شیرین دهان با درد و داغ کوهکن میرم
رو ای همدم تو در بزم طرب با دوستان خوش زی
مرا بگذار تا تنها درین بیت الحزن میرم
❈۴❈
یکی دم نگسلد جامی دلم زان شوخ عاشق کش
عجب گر با چنین دل من به مرگ خویشتن میرم
کامنت ها