جامی:هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم فریاد ز مرغان شبآهنگ برآریم
❈۱❈
هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم
فریاد ز مرغان شبآهنگ برآریم
ساقی گل ما را بزن از جام می آبی
تا روزنه نام و در ننگ برآریم
❈۲❈
مستی و خموشی نسزد مطرب ما کو
تا شور و فغانی ز نی و چنگ برآریم
ما آینه طلعت یاریم نشاید
کز همدمی تیره دلان زنگ برآریم
❈۳❈
فرهادوشانیم که گر قیمت لعلت
صد گوهر کانی بود از سنگ برآریم
چون صلح کنان بر صف یاران فکنی تیر
ما بر سر پیکان تو صد جنگ برآریم
❈۴❈
جامی سوی میخانه کش این جامه ازرق
باشد که به آب می گلرنگ برآریم
کامنت ها