جامی:هر کس که بیند آن لعل خندان انگشت حیرت گیرد به دندان
❈۱❈
هر کس که بیند آن لعل خندان
انگشت حیرت گیرد به دندان
با سرو قدت لاف بلندی
از سر نهاده بالابلندان
❈۲❈
راه غمت را با آن درازی
پیمودم صد پی مشکین کمندان
جعد بنفشه در باغ بی تو
صاحبدلان را بند است و زندان
❈۳❈
هرگز نباشد مه نیمه تو
گر خود به خوبی گردد دو چندان
درددل من دانی ولیکن
رحمی نداری بر دردمندان
❈۴❈
جامی پسندد صد رنج با خود
جز رنج صحبت با خودپسندان
کامنت ها