جامی:ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنان تلخکام از لب میگون تو شیرین دهنان
❈۱❈
ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنان
تلخکام از لب میگون تو شیرین دهنان
با گل و بلبل اگر باد نه بوی تو رساند
آن چرا جامه دران آمد و این نعره زنان
❈۲❈
دلق سالوس مرا پرده ناموس درید
جلوه تنگ قبایان تنک پیرهنان
چون نرنجم که درین بزم طرب نپسندند
یک ترنجم به کف از غبغب سیمین ذقنان
❈۳❈
بر در پیر خرابات که خمخانه او
باد محروس ز سنگ ستم خم شکنان
می زدم حلقه برآمد ز درون آوازی
کای تو را خاتم دولت گرو اهرمنان
❈۴❈
ساکن خانقه و مدرسه می باش که نیست
کنج میخانه ما جز وطن بی وطنان
لاف قوت مزن ای پشه عاجز که شکست
زیر این بار گران پشت همه پیلتنان
❈۵❈
جامی این نظم حسن گر بفرستد سوی فارس
حافظش نام نهد خسرو شیرین سخنان
کامنت ها