جامی:زهی ابرویت قبله پاک دینان به ناز تو خوش خاطر نازنینان
❈۱❈
زهی ابرویت قبله پاک دینان
به ناز تو خوش خاطر نازنینان
چه پنهان فتاده ست راز میانت
که گم شد در او فکر باریک بینان
❈۲❈
فسونهای آن چشم جادو چه گویم
کزو بسته شد نطق سحرآفرینان
تو را دل خوش از حشمت خوبرویی
چه دانی غم و درد اندوهگینان
❈۳❈
چو نعل سمندت به ره گاه سجده
نشان مانده از ابروی مه جبینان
تویی خرمن حسن و هستند بر تو
نظر دوخته هر طرف خوشه چینان
❈۴❈
شد از عشق رسوای هر کوی جامی
ازان رفت در سلک عزلت نشینان
کامنت ها