گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:هر بامداد کان مه راند سواره بیرون آید ز شهر خلقی بهر نظاره بیرون

❈۱❈
هر بامداد کان مه راند سواره بیرون آید ز شهر خلقی بهر نظاره بیرون
اشکم به خون بدل شد خون هم نماند وین دم می اوفتد ز دیده دل پاره پاره بیرون
❈۲❈
شد آتشین دل من صد پاره و آید اکنون با دود آه یک یک همچون شراره بیرون
پیش رخت بتان را نبود مجال جلوه تا آفتاب باشد ناید ستاره بیرون
❈۳❈
درد دل حزین را با کوه اگر بگویم آید صدای ناله از سنگ خاره بیرون
ناچار باشد ای دل بیچارگی کشیدن زینسان که رفت ما را از دست چاره بیرون
❈۴❈
می کرد دی شماره خیل سگان خود را واحسرتا که جامی بود از شماره بیرون

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۷۷۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها