گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان بر دل از وی غم و باریست که گفتن نتوان

❈۱❈
بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان بر دل از وی غم و باریست که گفتن نتوان
دل وحشی که نشد رام کسی وه که کنون صید فتراک سواریست که گفتن نتوان
❈۲❈
گر به خونابه برون نقش و نگار است چه باک که درون نقش و نگاری ست که گفتن نتوان
صید چشمت به دلیری نرهد کان آهو آن چنان شیر شکاری ست که گفتن نتوان
❈۳❈
گر شدم مست جمالت چه عجب کین گل نو از کهن باغ بهاری ست که گفتن نتوان
سخنت معجز از آنست که این حرف شگرف از لب نکته گذاری ست که گفتن نتوان
❈۴❈
چند پرسید ز جامی که بگو یار تو کیست گلرخی لاله عذاری ست که گفتن نتوان

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۷۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها