جامی:ای جاودان به صورت اعیان برآمده گاهی نموده ظاهر و گه مظهر آمده
❈۱❈
ای جاودان به صورت اعیان برآمده
گاهی نموده ظاهر و گه مظهر آمده
از روی ذات طاهر و مظهر یکی ست لیک
در حکم عقل این دگر آن دیگر آمده
❈۲❈
بی صورت است عشق ولی عشق صورتش
غالب شده به کسوت صورت درآمده
معروف عارفان ست به هر صورتی که هست
در چشم منکران چه غم از منکر آمده
❈۳❈
در موطن ظهور و بطون نیست غیر او
هر چند کز ظهور و بطون برتر آمده
گاهش کشیده جاذبه عاشقی عنان
با داغ عاشقان بلاپرور آمده
❈۴❈
گاهش گرفته جلوه معشوقی آستین
بر شکل دلبران پری پیکر آمده
یکجا نشسته بر سر صدر جلال و جاه
وز جمله سروران جهان بر سر آمده
❈۵❈
یکجا فکنده خرقه فقر و فنا به دوش
محتاج وار حلقه زنان بر در آمده
هر جا پی نظاره ستاده ست منتظر
منظور هم خود است که بر منظر آمده
❈۶❈
بنموده روی بهر تماشای عاشقان
وانگه گشاده چشم و تماشاگر آمده
همراه وحی گشته و روح القدس شده
پیغام خود رسانده و پیغمبر آمده
❈۷❈
بحری ست متفق که ز اوصالف مختلف
باران و قطره و صدف و گوهر آمده
بیرون ز عشق و عاشق و معشوق هیچ نیست
این هر دو اسم مشتق و آن مصدر آمده
❈۸❈
مشتق چو نیک درنگری عین مصدر است
کاندر صفات ظاهر خود مضمر آمده
نشکفته است جز گل وحدت به باغ عشق
هر چند گاهی اصفر و گه احمر آمده
❈۹❈
جامی ندید رنگی ازان گل عجب مدار
کز غم کبود جامه چو نیلوفر آمده
کامنت ها