جامی:گشاد از چهره مشکین برقع آن مه ارانی فیه وجه الله جهره
❈۱❈
گشاد از چهره مشکین برقع آن مه
ارانی فیه وجه الله جهره
ز قدش چون درخت وادی طور
شنیدم مژده انی اناالله
❈۲❈
لبش بگشاد مهر از حقه لعل
ز اسرار حقیقت گشتم آگه
به رویش ماه را از هیچ وجهی
نباشد دعوی خوبی موجه
❈۳❈
بدان زلف درازم دسترس نیست
مبادا دست کس زینگونه کوته
ته پایش صبا تا فرش گل ساخت
درون غنچه خون بسته ست ته ته
❈۴❈
به لطف قد ره جامی زد و رفت
زهی لطف قد اعلی الله قدره
کامنت ها