جامی:حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه اشرق شمس الضحی بنور محیاه
❈۱❈
حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه
اشرق شمس الضحی بنور محیاه
چند گریبان درم ز شوق جمالش
برفکن ای باد صبح دامن خرگاه
❈۲❈
وصف سهی سرو ما بلند مقامی ست
کی رسد آنجا کسی به همت کوتاه
راز دل خم به پیش جام دهان باز
گفت صراحی ازان فتاد در افواه
❈۳❈
در دل تنگم نشین اگر چه ندارد
کلبه درویش تاب کوکبه شاه
آه دلم هست بی تو شعله جانسوز
آه که صد بار سوخت جان من از آه
❈۴❈
جامی بی صبر و دل سگان درت را
همدم دیرینه است و یار هواخواه
کامنت ها