جامی:ای گشته دلم هزار باره از تیغ غمت هزار پاره
❈۱❈
ای گشته دلم هزار باره
از تیغ غمت هزار پاره
من غرقه میان خون ز گریه
خوش خنده زنان تو از کناره
❈۲❈
نزدیک به مردنم ز شوقت
بگذار ز دور یک نظاره
جز تیغ تو نیست چاره ما
باز آ که به دست توست چاره
❈۳❈
در کوی تو هر کسی به کاری ست
ما هیچ کسیم و هیچ کاره
پیش سم توسنت نهم سر
هر جا به سرم رسی سواره
❈۴❈
گریان بگذشتم از دیارت
شد منزل ماه پر ستاره
از بهر جفا کشیدن تو
خواهم چو دلت تنی ز خاره
❈۵❈
کرد از در نظم خویش جامی
در گوش زمانه گوشواره
کامنت ها