جامی:گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پیمانه کنم دریوزه فیض از بزرگ و خرد میخانه
❈۱❈
گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پیمانه
کنم دریوزه فیض از بزرگ و خرد میخانه
به کوی زهدم ای ناصح مخوان از مجلس مستان
به کف یک دانه نقلم بهتر از تسبیح صد دانه
❈۲❈
ز گفت و گوی عشق ما برفت از یاد دوران را
مقالات گل و بلبل حدیث شمع و پروانه
چه سازم با تو تازه آشنایی های دیرین را
چو دارد قدر بیش از آشنا پیش تو بیگانه
❈۳❈
چو تو سنگم زنی من ناسزا گویم رقیبان را
نجوید جز پی دشنام طفل آزار دیوانه
چو آراید تو را مشاطه در هر حلقه زلفت
هزاران رشته جان بگسلد ز آمد شد شانه
❈۴❈
چه باشد کار مردان عشق پس مردانه جان دادن
گرفتی کار مردان پیش جامی باش مردانه
کامنت ها