جامی:ای بی تو ز دیده خواب رفته وز هر مژه خون ناب رفته
❈۱❈
ای بی تو ز دیده خواب رفته
وز هر مژه خون ناب رفته
باز آ که ز رفتن تو ما را
از دیده در خوشاب رفته
❈۲❈
در دور لبت معاشران را
از سر هوس شراب رفته
با آن همه نور ماه تابان
پیش رخ تو ز تاب رفته
❈۳❈
دریوزه کنان حسن پیشت
ماه آمده آفتاب رفته
هر جا تو سمند ناز رانده
خوبان همه در رکاب رفته
❈۴❈
خونابه دل که ریخت جامی
خونی ست که از کباب رفته
کامنت ها