جامی:بی منت کس راست نشد زان قد و بالا جز کار من المنة لله تعالی
❈۱❈
بی منت کس راست نشد زان قد و بالا
جز کار من المنة لله تعالی
بالای سرم شب نه سپهر است و ستاره
با دود دلم رفته شررهاست به بالا
❈۲❈
از گریه شد اسرار دلم فاش چو من کیست
رسوا شده ای دیده خون از مژه پالا
از نرگس خونریز تو یک غمزه بسنده ست
زنهار به خونریزی ما دست میالا
❈۳❈
گفتم به لبت کز تو بود اهل طلب را
امکان نعم، خنده زنان گفت که لالا
داریم فراغ از غم مستقبل و ماضی
خوش می گذرانیم به دیدار تو حالا
❈۴❈
جامی ز کساد سخن خویش چه رنجی
کم گوی که باشد ز کمی قیمت کالا
کامنت ها