جامی:لی حبیب عربی مدنی قرشی که بود درد و غمش مایه شادی و خوشی
❈۱❈
لی حبیب عربی مدنی قرشی
که بود درد و غمش مایه شادی و خوشی
فهم رازش نکنم او عربی من عجمی
لاف مهرش چه زنم او قرشی من حبشی
❈۲❈
ذره وارم به هواداری او رقص کنان
تا شد او شهره آفاق به خورشیدوشی
گر چه صد مرحله دور است ز پیش نظرم
وجهه فی نظری کل غداة و عشی
❈۳❈
صفت باده عشقش ز من مست مپرس
ذوق این می نشناسی به خدا تا نچشی
مصلحت نیست مرا سیری ازان آب حیات
ضاعف الله به کل زمان عطشی
❈۴❈
جامی ارباب وفا جز ره عشقش نروند
سرمبادت گر ازین راه قدم بازکشی
کامنت ها