جامی:ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی با گدایان تو شاهان در مقام بندگی
❈۱❈
ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی
با گدایان تو شاهان در مقام بندگی
پرده از عارض برافکندی که من ماه توام
وه که دارد کوکب طالع بدین فرخندگی
❈۲❈
شوکت شاهی متاعی نیست در بازار عشق
نیستی می باید و مسکینی و افکندگی
شد خراب از گریه بسیار چشم من بلی
خانه را آفت رسد چون پر شود بارندگی
❈۳❈
جامی از درد فراق و داغ هجران مرده بود
بار دیگر نکهت وصل تو دادش زندگی
کامنت ها