جامی:نه خرد راست قصوری و نه دین را خللی که دهم دل به غزالی و سرایم غزلی
❈۱❈
نه خرد راست قصوری و نه دین را خللی
که دهم دل به غزالی و سرایم غزلی
دفتر علم و هنر ز آب قدح می شویم
مرشد عشق نفرمود جز اینم عملی
❈۲❈
دعوی نقص مرا حاجت برهان نبود
هرگزم نیست درین مسئله با کس جدلی
نقد عمری که نداری بدلش صرف مکن
جز به سودای نگاری که ندارد بدلی
❈۳❈
چه نشان گویمت از یار که آن نادره را
نتوان گفت مثالی نتوان زد مثلی
طی مکن طرز غزل جامی و اندیشه مدار
گر زند طعنه دغایی و کند رد دغلی
❈۴❈
چشم شاهد نتوان بستن و مو بگسستن
که ازان رشک برد کوری و زین غصه کلی
کامنت ها