جامی:ز مشک تر خطی داری و خالی ندیده از تو مشکین تر غزالی
❈۱❈
ز مشک تر خطی داری و خالی
ندیده از تو مشکین تر غزالی
رخت خورشید وز هر جانبش خط
کشیده از سواد شب هلالی
❈۲❈
خیال آن میان می بندم آری
بود با خویش هر کس را خیالی
ازان گل در نقاب غنچه مانده ست
که از روی تو دارد انفعالی
❈۳❈
بود شوق تو افزون گر چه بینم
تو را هر روز و گل را بعد سالی
شود حالم دگرگون هر دم از تو
ولی بی تو نیم در هیچ حالی
❈۴❈
به کوی عشق جامی لب فرو بند
که باشد هر مقامی را مقالی
کامنت ها