جامی:به کوی می فروشان خرده بینی بر آن آزاده می کرد آفرینی
❈۱❈
به کوی می فروشان خرده بینی
بر آن آزاده می کرد آفرینی
که از چل ساله طاعت دست خود شست
به پای خم برآورد اربعینی
❈۲❈
نگینی داشت جم کز یمن آن بود
به ملک انس و جن مسندنشینی
بیا ساقی که هر قطره می لعل
بود در چشم ما زانسان نگینی
❈۳❈
اگر دامان مقصودت به دست است
برافشان صوفیانه آستینی
غمش را سینه بی کینه باید
نروید این گیاه از هر زمینی
❈۴❈
به کار خود مخوان ای شیخ ما را
که ما هم مذهبی داریم و دینی
گر آن ابرو شود محراب طاعت
ز سجده سوده گردد هر جبینی
❈۵❈
ز خاص و عام جامی می کشد ناز
ولی خاص از برای نازنینی
کامنت ها