جامی:از سبزه بر گل خط می فزایی دل می فریبی جان می ربایی
❈۱❈
از سبزه بر گل خط می فزایی
دل می فریبی جان می ربایی
هر دم چه آیی از دیده در دل
خود را به مردم تا کی نمایی
❈۲❈
شد عمرم آخر در جست و جویت
ای عمر رفته آخر کجایی
دور از تو جانم از تن جدا شد
افغان ز دوری آه از جدایی
❈۳❈
صد شعله از دل بر زد زبانه
تا با غم تو کرد آشنایی
شد بر من آن سر روشن که باشد
در آشنایی صد روشنایی
❈۴❈
جامی مکن بس که از مهر خوبان
چون با دل خود بس می نیایی
کامنت ها