گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی گاهی به وصل خاطر من شادمانی کنی

❈۱❈
گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی گاهی به وصل خاطر من شادمانی کنی
چون نیست خوی تو که روی بر رضای کس راضی شدم که هر چه دلت خواهد آن کنی
❈۲❈
گفتی که خاک پای خودت می دهم بها جانا درین معامله ترسم زیان کنی
باشد پی حساب کرم های تو خطی هر رخنه ام ز تیغ که در استخوان کنی
❈۳❈
جان می فروشمت که دهی وعده بوسه ای لیکن به شرط آنکه لبت را ضمان کنی
لطف لب تو مرهم ریش دلم شود گرهر دمش نه تازه ز زخم زبان کنی
❈۴❈
جامی سگی ست بر درت از کشتنش چه سود جز آنکه تیغ خویش بر او امتحان کنی

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۹۹۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها