سلیمی جرونی:جوابش داد کای شاه جوان بخت که بادت تا ابد هم تاج و هم تخت
❈۱❈
جوابش داد کای شاه جوان بخت
که بادت تا ابد هم تاج و هم تخت
غرض از بودن ما نیست جز آن
که از ما ظاهر آمد گنج پنهان
❈۲❈
اگر آیینه نبود، چشم محبوب
کجا بیند رخ خود را چنین خوب
تعین گر یکی ور صد هزار است
همه آیینه رخسار یار است
❈۳❈
چو خود را هم به خود آن یار بشناخت
ز خود از بهر خود آیینه ها ساخت
که تا هر گه ز خود با خود نشیند
به هر آیینه روی خویش بیند
❈۴❈
مگو کین را نکو، وان چیز بد دید
که در هر آینه رخسار خود دید
اگر بد گر چه نیکو می نماید
به قدر آینه رو می نماید
❈۵❈
دگر زآمد شدن مقصود آن است
که خود را باز داند تا چه سان است
بدان آگه ز بود خویش گردد
شناسای وجود خویش گردد
❈۶❈
بداند کوست در کونین مقصود
شود آگه که جز او نیست موجود
اگر کم بیند و گر بیش بیند
به هر آیینه روی خویش بیند
کامنت ها