سلیمی جرونی:چهارم پند من این است ای ماه که سوی خود مده غماز را راه
❈۱❈
چهارم پند من این است ای ماه
که سوی خود مده غماز را راه
مکن غماز را تمکین که غماز
به دیگر کس بگوید حال تو باز
❈۲❈
نداری مردم غماز را دوست
که نیک ار باز بینی، دشمنت اوست
بود تا سعی و جهد از وی بپرهیز
که غماز است هر جا آتش انگیز
❈۳❈
به خود غماز اشک بی ترحم
از آن رو می فتد از چشم مردم
مشو با مردم غماز همدم
مساز او را بر خود هیچ محرم
❈۴❈
که پیش مرد دانا روشن است این
که در دوزخ بود مرد سخن چین
سخن چین را به دانا محرمی نیست
چرا کان بی سعادت آدمی نیست
❈۵❈
ببر تا می توانی زو ارادت
جدایی زو نباشد جز سعادت
کامنت ها