کمالالدین اسماعیل:ای بزرگی که آستانۀ تو روز بازار زمرۀ فضلاست
❈۱❈
ای بزرگی که آستانۀ تو
روز بازار زمرۀ فضلاست
نظمکی گفته ام طیبانه
نه برآن سان که رسم و عادت ماست
❈۲❈
گفته ام ای که نیم نکتۀ تو
اند ساله ذخیرۀ حکماست
در اشارات تست هر قانون
که دران ملک را نجات و شفاست
❈۳❈
کلک بیمار ناتوان که هنوز
اثر ضعف در تنش پیداست
به سه کس می کشندش از سر دست
وین هم از ضعف و سستی اعضاست
❈۴❈
دوسه علّت دروهمه متضاد
بدهم شرح ارت سر اصغاست
دقّ او ظاهرست و خوردن آب
بر تواتر دلیل استسقاست
❈۵❈
سیهیّ زبان و گونۀ زرد
گرچه هر دو علامت صفراست
بند برپای و جنبش بسیار
می نماید که علّتش سوداست
❈۶❈
رایت ا ورا معالجت فرمود
تاش علت فتاد در کم و کاست
لاجرم مثل تو درست قلم
از وزیران روزگار نخاست
❈۷❈
آمدم با حدیث تهنیتی
که زمن فایتست واینش قضات
دی چو گفتند صاحب عادل
شربت دارو از طبیبان خواست
❈۸❈
خاطرم این سخن قبول نکرد
گفت کین نقل خود دروغ و خطاست
زانک دانست ذات عالی او
که بحمد الله الطف الاشیاست
❈۹❈
کو زدفع مضرّت فضلات
جاودان در پناه استغناست
جان صافّی گوهرش بدرست
که ازو خلق مستعّد بقاست
❈۱۰❈
نه چو اجسام سست ترکیبست
که ز علّت نیازمند دواست
بسر خواجه یاد کرد قسم
که من این حال بنگرم که چراست
❈۱۱❈
اندرین حال منهی فکرت
می دوانید هر سو از چپ و راست
تا بداند که چیست صورت حال
یا مبادّی این سخن ز کجاست
❈۱۲❈
عاقبت عقل گفت موجب این
من بگویم که چیست روشن وراست
خواجه را در سخا بهانه بسیست
وین یکی از بهانه های سخاست
❈۱۳❈
نفع هر دارویی خورنده برد
نفع داروی او طیبانراست
یعنی امساک را چنان خصمست
طبع من کاندرو گشایشهاست
❈۱۴❈
کآنک یارش بود علی الاطلاق
در خور جامه و زر و دیباست
بیش ازین نیست رای و اندیشه
عجز را بازگشت سوی دعاست
❈۱۵❈
ساحت راحتت منّزه باد
زان کدورت که در فنای بقاست
کامنت ها