کمالالدین اسماعیل:ای ز بزرگی بدان مقام که قدرت بر سر گردون فراشتست و ساده
❈۱❈
ای ز بزرگی بدان مقام که قدرت
بر سر گردون فراشتست و ساده
بس که تردّد کنند زی درت آنک
بر فلک از کهکشان علامت جاده
❈۲❈
عاجز تدبیر تست جنبش گردون
ور چه بکار آورد فنون جلاده
خدمت تو کردنی چو طاعت ایزد
مدحت تو گفتنی چو لفظ شهاده
❈۳❈
جلوه گه خصم تو منصّۀ دارست
گردن بندش کمند و تیغ قلاده
تیر فلک در هوای آتش طبیعت
بر بفکندست همچو تیر کباده
❈۴❈
آتش خشم تو چون زبانه برآرد
شیر فلک برنهد بگاو لباده
از تو سؤالیست بنده را بتفضّل
زود جوابش ده از طریق افاده
❈۵❈
گر بفضولی کسی ز خادم مخلص
پرسد حالی چنان که باشد عاده
گوید نان زیادت تو چه فرمود
خواجه چو باز آمد از سفر بسعاده؟
❈۶❈
شاید اگر گویمش که از پس شش ماه
صرت کما کنت و العناء زیاده
کامنت ها